صدای جیغ یک مرغ دریایی و بوی چوب سوخته٫ تلاش من برای زنده ماندن پیش از اینکه زاده شوم .
اینجا بوی خون سوخته می آید و بوی تازگی خشکیده ای که طول می کشد تا به زبان آید.
دستان بیچاره ی من که این همه تلاش می کنند تا بنویسند.
بوی خون تازه می آید . خون تازه ای که راهش را به رگ هایم پیدا می کند.
***
دختر دستانش را توی آب دریا می شوید ٬ آنها را به بینی اش نزدیک می کند...زیر لب می گوید : بوی چوب سوخته می دهد. و چوب تازه ی دیگری را در آتش می اندازد.
روی ماسه ها دراز می کشد و با نوک انگشتانش خطی روی ماسه ها می کشد و خطی دیگر که قبلی را قطع می کند و با صدای بلند نفسش را بیرون می دهد . به سمت چپش می چرخد و بی اینکه بلند شود دفتر سبز رنگی را بیرون می کشد و از خط دوم می نویسد:
صدای جیغ یک مرغ دریایی و بوی ...
پ.ن : هر چه می کنم که تازه شوم نمی شود دل از این آهنگ کهنه کند...نمی توانم!
بوی تازگی می آد از این وبلاگ..... از این نوشته های پر احساس و رویایی ..... دلم تنگ شده واسه نسیم .... نسیمی که امروز از روی ماسه ها ی وبلاگت دلمو تازه کرد.
گل سانای عزیزم یک دنیا وبلاگت مباارک. میدونی یاد کی افتادم؟ یاد اولین روزی که وبلاگ سایه پاییز رو تو پرشین بلاگ باز کردی :)
سلام
با وجود "بار" گذشته ها همیشه قدیمی می مونیم
بازم جای شرکش باقیه که عتیقه نشدیم
از زخم کهنه ی این مرز و بوم خون تازه می چکد .
بوی خون بوی جنون ِ ماست از حیرت ِ این روزگار ....
زاده خواهی شد روزی . . .
شعرهاتون برای من آشناست !!!
ممنون
و سپاس
داستانک شما تجربه ی خوبی بود. البته نه برای من خواننده. فقط برای خودت. این جور نوشتن که فرم و محتوا رو در هم تنیده عرضه می کنه معروفه به حجم نویسی. و سرآغاز حجم نویسی در ایران یدالله رویایی بوده. که وبلاگش رو با یه سرچ کوچولو می تونی پیدا کنی.
البته این جور نوشتار در دهه ی شصت و هفتاد ایران رونق پیدا کرد و الان دیگه از مد افتاده. یا بهتره بگیم کارکردش رو از دست داده و کاملا تکراری شده.
من می رم واسه پست بعدیت کامنت بذارم.
سلام
وبلاگ خوبی دارید مایل به تبادل لینکم
اگه دوست داشتی منو با نام خرید اینترنتی لینک کن وبهم خبر بده تا لینکت کنم
دوست من مطمئن باش لینک می شی
قول می دم --- قول مردونه
بوی خون می آید... بوی چوب سوخته میدهی و صدات شبیه جیغ مرغک دریایی ـه که بال هاش از آتش سوخته...
شاد زی...